به گزارش شهرآرانیوز هر دو معتاد هستند و اینبار به اتهام سرقت موتورسیکلت دستگیر شدهاند. بررسیهای مأموران کلانتری میرزاکوچکخان با هدایت سرهنگ علی برزنونی، رئیس این کلانتری، از چندی پیش با شکایت شهروندان برای سرقت موتورسیکلت و دوچرخه، آغاز شد. بررسیها نشان میداد که متهمان پس از بازکردن در انبارها و پارکینگهای منازل مسکونی با شاهکلیدی که از آنها کشف شد، اقدام به سرقت میکردهاند.
با کشف تصویر متهمان، مأموران یکی از آنها را در مخفیگاهش ساعت سه صبح دستگیر کردند و چند ساعت بعد نیز همدستش گرفتار شد. تاکنون شش مالباخته متهمان را شناسایی کردهاند، هر چند از آنها فقط یک موتورسیکلت و یک دوچرخه سرقتی کشف شد، اما تصاویری از پلاک موتورسیکلتهای سرقتی و دوچرخه نیز از گوشیهای تلفن همراهشان استخراج شد. حالا به سراغ این سارقان رفتهایم تا جزئیات این پرونده را از زبان خودشان بشنویم.
اسمت چیست و چند ساله هستی؟
سعید، متولد ۱۳۶۳.
کجا و چرا دستگیر شدی؟
درون خانهام در خیابان وحید، برای سرقت موتورسیکلت.
سرقتها را قبول داری؟
بله.
چند موتورسیکلت دزدیدهای؟
پنج تا.
سرقت را از کی شروع کردی؟
همین تازگیها، از دو ماه قبل.
چرا سرقت میکنی؟
از بدبختی، بیکاری و بیپولی، زنم توی عقد است و مجبور بودم.
شغلت چیست؟
خریدوفروش ماشین میکردم، سرم کلاه گذاشتند و پولم را دزدیدند.
با دزدیدن وسیله فرد دیگری، فکر نمیکردی یک نفر دیگر هم از کار و زندگی میافتد؟
عذاب وجدان داشتم، ولی نان خوردن هم نداشتم.
چه حرفهای بلدی؟
نانوایی بلدم. توی نانوایی کار میکردم. نقاش ساختمان هم بودهام.
چرا همین کارها را ادامه ندادی؟
مریض شدم و کمردرد بودم. پول نداشتم بروم دکتر. هیچکس را هم نداشتم.
تنهایی سرقت میکردی؟
با همین رفیقم بودم -اشاره به همدستش-، ولی دو موتور و یک دوچرخه را تنها دزدیدم که دوچرخه را تحویل صاحبش دادند. دوتا موتور را هم با همدستم دزدیدیم.
چه موادمخدری مصرف میکنی؟
تریاک، شیره و شیشه.
فکر نمیکنی خرج موادمخدر باعث میشود دزدی کنی؟
قرض دارم، از داداشم ۱۰ میلیون گرفتهام و دیگر جوابم را نمیدهد. تازگی اینکار را کردهام. من پول داشتم، ازم دزدیدند. مجبور شدم.
چند وقت است که بیکاری؟
پنج شش ماه است، قبلش هم ماشین خریدوفروش میکردم.
پول خریدوفروش ماشین را از کجا آورده بودی؟
خانه داشتم با پدرم شریک بودم، نصف پولش را به من داد، خودش هم مرحوم شده است. با همان کار میکردم.
این پول چه شد؟
زنم که طلاق گرفت مقداری از آن را گرفت. بعد هم باقیاش را توی خانه از من دزدیدند.
تو که گفتی توی عقدی؟
این زن دومم است. از قبلی دو تا بچه دارم که با مادرشان هستند.
اسمت چیست و چند ساله هستی؟
مصطفی هستم، متولد ۱۳۷۱.
با رفیقت با هم دستگیر شدید؟
نه، دو سه ساعت بعدش من را گرفتند.
از کی شروع به سرقت کردهاید؟
یکی دو ماه است که افتادم توی اینکار، آن هم از بدبختی و کارتن خوابی.
مواد چی مصرف میکنی؟
هر چی دستم برسد.
خانواده داری؟
مادر پیری دارم که دیگر به خانه راهم نمیدهد.
چرا راه نمیدهد؟
خیلی اذیتش کردهام.
تا به حال چند سرقت کردهای؟
درکل سه چهار تا موتور با این همدستم دزدیدهام. یکی دو تا هم دوچرخه برداشتیم و تمام.
پیش از این هم سرقت کردهای؟
نه، تازه با هم آشنا شده بودیم.
سابقه نداری؟
سابقه سرقت ندارم.
چه سوابقی داری؟
جابهجایی و حمل مواد.
زندان هم رفتهای؟
بله، یک سال زندان بودم.
چند وقت است که آزاد شدهای؟
یک سال و خردهای.
چرا بعد آزادی بهسراغ سرقت آمدی؟
از بیجا و مکانی و بدبختی، کسی را نداشتم.
موتورها را به کی و چند میفروختی؟
همینطوری به هر کی میخرید، هر موتور را ۲.۵ تا ۳ میلیون تومان.
میدانستی قیمت واقعی موتورها چقدر است؟
نه، آدم کارتنخواب این چیزها را نمیداند.
از کی کارتنخوابی؟
از وقتی که از زندان آزاد شدم.
ازدواج کردی؟
به نظرتان آدم کارتنخواب ازدواج میکند؟
شغلت چه بوده است؟
جوشکار بودم.
چرا همانکار را ادامه ندادی؟
کسی ما را سر کار نمیبرد، هر جا میرفتم، چون جای خواب نداشتم، به من کار نمیدادند.
چند خواهر و برادر داری؟
دو سه تا خواهر و برادر دارم.
وضع مالیشان خوب است؟
نه، آنها هم وضع خوبی ندارند برای همین بهسراغشان نمیروم.
پشیمانی؟
بله
اگر الان آزاد شوی دوباره چهکار میکنی؟
اگر کاری به هم بدهند که میروم سر کار، وگرنه باز هم مجبورم همین کارها را بکنم.